۲۶۶۷::دوره

ساخت وبلاگ
سکانس اول: اتاق دکتربا موهای جوگندمی و صورتی جدی و روانویس قهوه ای براقش، با اون کت خاکستری و کراوات سورمه ی با خال های ریز قرمز، خیلی آروم اما جدی بدون اینکه نگام کنه بهم گفت فلان روز بیا بیمارستان.س ۲۶۶۷::دوره...
ما را در سایت ۲۶۶۷::دوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : light2shadow بازدید : 135 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:34

تو راه کاشان به تهرانیم

تو رانندگی میکنی

میم کنارت نشسته و سیگار دود میکنه و نون سعی میکنه به مامانش تو فرانسه زنگ بزنه

سیاوش قمیشی میخونه با هم از غروب و سایه رد شدیم ...

و من به تو فکر میکنم

که چندتا دوستت دارم حالا

۲۶۶۷::دوره...
ما را در سایت ۲۶۶۷::دوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : light2shadow بازدید : 123 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:34

چیزی نمونده به تکرار چندساله‌ی پاییز عشقمون برسیمهمین چند صباح رو داریم سعی می‌کنیم خاطره بسازیمحالامثل ۳سال پیش، من باز دلم زود به زود برات تنگ میشهتایم کاری که تموم میشه، لحظه شماری می‌کنم که بیای س ۲۶۶۷::دوره...
ما را در سایت ۲۶۶۷::دوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : light2shadow بازدید : 136 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:34

همه چی عین برق و باد میگذره، روزها با بی حوصلگی تمام میان و میرن، صبح ها مثل یه ربات خسته بیدار میشم و خودم رو میرسونم به شرکت و یک روتین تکراری و مزخرف شکل میگیرهاین روزها به شدت از کار کردن خستم، حت ۲۶۶۷::دوره...
ما را در سایت ۲۶۶۷::دوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : light2shadow بازدید : 115 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:34

سکانس اول:: جنگ تن به تن میدانم سلول های بدنم طغیان کردندمثل یک جنگ داخلی، و دارند مردمان خوب بدنم را دارند میکشند، ذره ذره، در یک جنگ سه ساله، جنازه هایی را بدون دفن کردن همانجا جمع کرده اند، و حالا، ۲۶۶۷::دوره...
ما را در سایت ۲۶۶۷::دوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : light2shadow بازدید : 129 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:34

این پست اختصاصی برای توست

رمزش رو میدونم که بلدی :)

۲۶۶۷::دوره...
ما را در سایت ۲۶۶۷::دوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : light2shadow بازدید : 135 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:34

این روزا، ظاهرا همه چیز تحت کنترله، جز فکرم، اینکه قرار ازین به بعد چی بشه، چطور با عوارض بیماریم کنار بیام، با این خط پنج سانتی که قرار بود فقط دو سانت باشه ولی سناریوی عمل جوری پیش رفت که شد دو برابر. اینکه چشمام تاره و نمیتونم حتی وقتی تو تختم کتاب بخونم و الان دارم به سختی کلمات رو میبینم تا بنویسم، اینکه دست چپم بیشتر مواقع لمسه و نمیتونم چیزی بنویسم، اینکه ...

بگذریم

شاید زندگی هنوز یه روزی قراره قشنگی داشته باشد... منتظر اون روزم که بگم این بود اون روز قشنگ...

۲۶۶۷::دوره...
ما را در سایت ۲۶۶۷::دوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : light2shadow بازدید : 127 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:34

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

#فاضل نظری

 

دوست داشتم همه چیز همونجا، همون لحظه تموم بشه، آماده بودم برای رفتن، چیزی برای از دست دادن نداشتم، اما یهو، روال تغییر کرد، حالا انگار نقطه صفر فکریم گیر کردم. هیچ هدف یا ایده ای ندارم برای ادامه دادن.

۲۶۶۷::دوره...
ما را در سایت ۲۶۶۷::دوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : light2shadow بازدید : 133 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:34

سکانس اول: شرکتعلارقم اینکه تا اخر این هفته دکتر بهم استراحت داده، مجبور بودم شنبه برم سر کار، با رنگ پریده، لباش خشک، چشمی که به زور باز میشد و گردنی که به زور میچرخید و صدایی که حالی برای حرف زدن ند ۲۶۶۷::دوره...
ما را در سایت ۲۶۶۷::دوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : light2shadow بازدید : 153 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:34

اگه این پست رو دارید میخونید، احتمالا من به هزار و یک دلیل دسترسی به سیستم نداشتم که بیام اینجا و این پست رو غیر فعال کنم.همنطور که بعضی از مخاطب هام میدونستن من یازدهم آبان نود و هشت، عمل نوع نادری ا ۲۶۶۷::دوره...
ما را در سایت ۲۶۶۷::دوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : light2shadow بازدید : 148 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:34